بار ديگر تروريستها با يک رشته عمليات وحشت و سبعيت به جهان اعلام کردند که تروريسم بخشى از واقعيت دنياى امروز است. در عمليات تروريستى و گروگانگيرى بمبئى هند حدود ١۵٠ نفر کشته و ۴٠٠ زخمى بجا گذاشت. مشتى گانگستر و قصى القلب به هر جنبده اى که سر راهشان بود شليک کردند. آنها راجع به خود هرچه بگويند و دولتها و تحليلگران ريشه هاى اين واقعه و بانيان آن را هر که بنامند٬ دراين واقعيت تغييرى نميدهد که قربانيان ترويسم٬ چه دولتى و چه غير دولتى٬ مردم عادى هستند. مردمى که مشغول کار و سفر و رتق و فتق زندگى مشقت بار روزمره خويش اند و ناگهان با انفجار قطار و اتوبوس و مناطق مسکونى و هتل و بيمارستان يا خيابان و ديسکو و مرکز خريد شناسنامه شان توسط عده اى متعصب و قاتل حرفه اى باطل ميشود.
"کارشناسان" بنا به ويژگيهاى اين عمليات جنايتکارانه انگشت اتهام را به طرف جريانات اسلامى نشانه ميروند. هرچند فرقه اى اسلامى و ناشناخته بنام "مجاهدين دکن" مسئوليت اين عمليات را بلافاصله بعهده گرفت اما اظهارات بعدى بيشتر "لشکر طيبه" را که در پاکستان مستقر است مسئول اين عمليات معرفى ميکند. با اين عمليات تروريستى بار ديگر حرارت جدالهاى قديمى و رقابتهاى سياسى منطقه اى هند و پاکستان و بدرجه اى بنگلادش بالا ميرود و زمينه تروريسم و کشتارهاى مهيب تر و چه بسا جنگهاى منطقه اى را فراهم ميکند. اگر از تحليلهاى ماليخوليائى که فرض خود را بر "توطئه امپرياليسم" عليه هند و چين عروج کرده در متن بحران جهانى سرمايه دارى سوار ميکند بگذريم٬ که اينگونه تحليلها با اظهارات امثال احمدى نژاد همواره اشتراک پيدا ميکنند٬ حقيقت اينست که منشا و بانى تروريسم در دنياى امروز کسانى اند که در ترور و جنگ و نابودى مردم عادى منافع سياسى و اقتصادى و قدرت و نفوذ خود را جستجو ميکنند. دولتهاى تا دندان مسلح٬ سازمانهاى امنيتى و جاسوسى٬ کسانى که امکانات لجستيکى و نظامى و مالى گروههاى تروريستى را تامين ميکنند و يا خود سازمان دهنده آنند٬ بورژوازى بين المللى و منطقه اى که در ترور و جنگ و جنايت سهم خود را اعاده ميکند.
اين جنگ و مسابقه تروريستى دنياى امروز هر توجيهى داشته باشد٬ تنها آتش تداوم تروريسم و آدمکشى عريان را شعله ورتر ميکند. چه اسلام سياسى که با حکم شرع انور نابود ميکند و چه دولتها که هر جنايت تروريستى را کاتاليزور تروريسم وسيع تر و "مشروع" ترى ميکنند٬ هر دو در يک صف ايستاده اند. هر دو عليه بشريت و نوعدوستى و پيشرفت و ارزشها و آرمانهاى ديرينه بشر تلاش ميکنند. اين تروريسم لجام گسيخته ويژگى دنياى سرمايه دارى امروز و يک رکن رقابتهاى سياسى قدرتهاى متفرقه دولتى و غير دولتى براى گرفتن سهم از استثمار طبقه کارگر و تحميل عقبگرد سياسى و فکرى و فرهنگى به بشريتى است که کوچکترين منفعتى دراين جدال تروريستى ندارد.
کسانى که امروز با پيامهاى مکرر و اظهار آمادگى شان براى مقابله با ترور در صفحه تلويزيونها و اتاق نشيمن ميلياردها انسان ظاهر ميشوند٬ خود منشا عظيمترين تروريسم و آدمکشى و جنايت در تاريخ جوامع بشرى اند. از سران دولت آمريکا و اسرائيل تا جمهورى اسلامى و ديگران٬ از پاپ و واتيکان تا سران مفتخور دستگاه مذهب در هر گوشه جهان٬ از جنايتکاران جنبش اسلام سياسى تا تروريستهاى بنام دولتى و سازمانهاى جاسوسى شان٬ تاريخى مملو از جنايت و ترور و ارعاب در کارنامه خود دارند.
تروريسم و آدمکشى همواره از منظر کمونيسم طبقه کارگر و جنبش سوسياليستى آزادى جامعه محکوم و مطرود بوده است. کمونيسم کارگرى کوچکترين سنخيتى با نگرشهائى که تروريسم گروههاى ميليتانت و اپوزيسيونى و جريانات اسلامى و ناسيوناليستى در مقابل جنايات امپرياليستها را به ديده اغماض مينگرد نداشته و ندارد. جنبش کمونيستى طبقه کارگر ذره اى براى "اعلام همدردى" دولتها و سران بورژوازى که عزم خود را براى "مقابله قاطع با تروريسم" به ما خاطر نشان ميکنند و وعده ترورها و کشتارهاى وسيع تر را ميدهند ارزش قائل نيست. پايان دادن به اين جدال تروريستى کار جنبشى است که بطور واقعى نه فقط منفعتى در تداوم ترور و جنايت ندارد بلکه آگاهانه ميخواهد دولتها و جريانات متفرقه تروريستى طبقه حاکم را از صحنه بيرون کند.
ما ضمن ابراز همدردى با قربانيان اين جنايت هولناک تروريستى و محکوم کردن چرخه ترور و جنايت جريانات و دولتهاى تروريستى اعلام ميکنيم که راه مقابله با ترور و جنايت مقابله با کل کمپ تروريستهاست. طبقه کارگر و بشريت متمدن هيچ اشتراک منافعى با گروههاى تروريستى و دولتهاى تروريست ندارد. تروريستهاى متفرقه دولتى و غير دولتى پشت شان بهم است و هر يک جنايت خود را با جنايت طرف مقابل توجيه ميکنند. هر يک آتش بيار معرکه تروريستى اند و همه شان قربانيانشان را از عادى ترين مردم عادى ميگيرند. مادام که کمونيسم طبقه کارگر و بشريتى که نفعى در ترور و تحجر ندارد در يک مقياس وسيع و قدرتمند عليه جنگ تروريستها بميدان نيامده است٬ همواره قربانى تروريسم خواهد بود. براى مقابله و پايان دادن به تروريسم بايد بميدان آمد و نيروى واقعى ضد آن را بسيج کرد. براى مقابله با تروريسم بايد به جنگ نظامى رفت که در ترور و تحجر ذينفع است و انواع گانگسترها و دستجات ترويستى را در هر گوشه جهان به جان مردم و جنبشهاى پيشرو و آزاديخواه و سوسياليست انداخته است. براى مقابله با تروريسم بايد عليه گنداب سرمايه دارى قد علم کرد و تومار آن را درهم پيچيد. اين کار جنبش کمونيستى طبقه کارگر و بشريتى است که همواره بيشترين لطمات را از جنگ تروريستها خورده است. *